ریچارد مراقب من بود

ساخت وبلاگ
پادشاه تئیاس و ملکه سانکرئیس، دختری بسیار زیبا داشتند. ملکه مادر غرقِ در زیبایی کودکش، بی‌وحشت از خشم خدایان، به بانگ بلند او را با آفرودیت مقایسه می‌کرد و جار می‌زد حتی خدایان هم نمی‌توانند موجودی به زیبایی اسمیرنا خلق کنند. آفرودیت (ایزدبانوی عشق، ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

مادام فالانژ او را شناخته بود اما حتی خبری از این پا و آن پا کردن هم نبود. می‌دانست جلو نمی‌رود که سلامی کند، که حالی بپرسد. خودش را در کنج تاریک کافه پنهان کرد و خیره شد. مرد عوض شده بود و عوض نشده بود. چروک‌های گوشه چشمش بیشتر شده بودند. خط خنده‌ها ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

یک: گاهی باید کارهای غیرقابل بخشش بکنی، فقط برای اینکه بتوانی به زندگی ادامه بدهی؟ سابینا بعد از سال‌ها به خانه کارل آمده. شفاگر بزرگ، حال خوبی ندارد و همسرش فکر می‌کند از سابینا برمی‌آید که او را برگرداند. چرا به سراغ تونی نرفته؟ به سراغ معشوقه کن ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

"او خیابان را طی کرد و مثل همیشه از پله‌های پشتی وارد خانه شد. یک سالی می‌شد که داک او را ندیده بود. هیچ‌کس او را ندیده بود. آن زمان‌ها او عادت داشت سندل پایش کند و نیمه پایین بیکینی را همراه یک تی‌شرت "کانتری جو و ماهی" به تن کند. اما اکنون او لباس‌ ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

چیده بود برنامه پیری‌اش را. یک چیز گهی که گفتن هم ندارد. مثلا روی تراس خانه‌ای در منتها الیه غرب تهران - که دور باشد از ازدحام آدم‌ها و دود و ترافیک، اما در عین حال فضای شهری داشته باشد – در حالی‌که سیگار بهمن کوچک از لای دستش سر می‌خورد به زمین، ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

در ایست‌اگ مهمانی بزرگی برپا بود. رنگ صورتیِ خاکی پیراهن حریر روی پوست سفید فالانژ در هماهنگی و هارمونی کامل بود با گل‌بهی گونه‌ها و موهای پف‌دار مشکی‌... اوه فالانژ! چقدر رنگ صورتی به تو می‌برازد. این جمله را دیزی که از دوستان قدیمی فالانژ بود با ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

سوگواری درمانِ بازمانده‌هاست. پروسه بازگرداندنِ آدمیزاد وقتی با گزنده‌ترین حقیقت زندگی بی‌واسطه مواجه می‌شود، به زندگی.. پتیاره‌ی خرامانِ هفت‌خط... منِ بازمانده و توی بازمانده مبهوتِ تماشای رفتن، جان می‌کنیم به ماندن، به بودن.... در رفتن جان از بدن ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

تقریبا یک ماه پیش بود که داشتم به ننوشتن‌هایِ خودخواسته‌اش فکر می‌کردم. نه از آن وقت‌هایی که دست آدم کند و کسل است و نه از آن وقت‌هایی که آرامش از ذهنت آن‌چنان پرکشیده که توانِ جمع و جور کردن چهار تا واژه را کنار هم نداری، چه رسد به نوشتن و نه از آن ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

نفهمیدم چی شد. نکه فک کنی ایراد و اشکالش از منه ها. نه. فرصت نمی‌ده به آدم. فرصت نمی‌ده بجنبی به خودت. تا میای تکون بخوری انگار کن یه آخ که رد شه از قفسه سینه‌ت، عینهو اون پلک زدنایی که از شدت ناگه بودن و تیزی‌شون، نمی‌فهمی تو پلک زدی یا برق پریده از ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00

میلدرد (روث نگا) میان گندم‌زارها می‌دود. او هنوز به نام خانوادگیِ عزیزِ "لاوینگ" متبرک نیست. دوربین روی شکم برآمده‌ی او که حامل نطفه‌ی عشقی درخشان است، فوکوس می‌کند و داستان لاوینگ‌ها اینطور آغاز می‌شود. یک قرن از الغای قانون بردگی گذشته، اما جنوب آ ریچارد مراقب من بود...ادامه مطلب
ما را در سایت ریچارد مراقب من بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5alphabet3 بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00